شناسه خبر : 106823
پنجشنبه 30 آذر 1402 , 04:58
اشتراک گذاری در :
عکس روز

اختصاصی فاش نیوز/ گفت و گو با “سیدمسعود امامی” کارگردان مستندساز

شهید "سر به هوا"!

شاید یکی از جذاب ترین و تأثیرگذارترین دیالوگ های بیان شده از سوی همرزمان شهید در این فیلم مستند همین باشد که "نمی دانیم چرا همه مردها اسمشان عباس است... عباس دوران، عباس بابایی و عباس اکبری"...

فاش نیوز - در چهارمین روز از هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» و در حاشیه هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند، روز 30 آذرماه، در سالن 5 پردیس چارسو، مستند «سر به هوا» به کارگردانی "سیدمسعود امامی" در بخش جایزه شهید آوینی اکران شد.
کارگردان فیلم مستند «سر به هوا» در مورد علت نامگذاری این فیلم بیان داشت: شهید "عباس اکبری" در روستای فُردو (روستای ابرجس) شهرستان قم از کودکی، به این دلیل که سری رو به آسمان داشته و هواپیماها را نگاه می کرده و لقبِ سر به هوا می گیرد؛ به طوری که وقتی هواپیمایی در آسمان می دیده آنقدر نگاه می کرده و پیش می رفته که زمین می خورده است.
 

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر فاش نیوز، "سیدمسعود امامی"، در آغاز در باره این فیلم چنین توضیح می دهد که: سکانس آغازین مستند اشارتی دارد به روز ۲۹ تیرماه سال ۶۷ و اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و مونولوگی به روایت و زبان شهید اکبری مبنی بر ناراحتی از پایان جنگ و این که حضرت امام(ره) در این خصوص از تعبیر نوشیدن جام زهر استفاده کردند. این که دغدغه و نگرانی قهرمان اصلی روایت، آن است که مبادا حماسه ها و رشادت های رزمندگان در دوران جنگ تحمیلی فراموش شده و این‌گونه خدشه ای بر حافظه تاریخی ملت ما وارد آید.

در ادامه اثر، نظاره گر صحبت های شنیدنی همرزمانش، امیر سیروس باهری (همرزم و دوست شهید)، امیر مشیری و جعفر عابدی هستیم و البته درد دل های خانواده محترم این شهید، به خصوص دختر و همسر ایشان. شاید یکی از جذاب ترین و تأثیرگذارترین دیالوگ های بیان شده از سوی همرزمان شهید در این فیلم مستند همین باشد که " نمی دانیم چرا همه‌ی مردها اسمشان عباس است...! عباس دوران، عباس بابایی و عباس اکبری"

امامی در معرفی شخصیت اصلی مستند خویش می گوید: "عباس اکبری" آخرین شهید خلبان جنگ است. ایشان بعد از اعلام قطعنامه، با نقض قطعنامه از سوی صدام، بلافاصله برای عملیاتی دیگر در سال ۶۷ آماده می شود. داوطلبانه به موقعیت عملیاتی کرکوک پرواز می کند، هدف را با موفقیت منهدم می کند و هواپیمای ایشان در زمان بازگشت مورد هدف قرار می گیرد و پیکر مطهرش پس از ۱۵ سال در سال 81 به ایران باز می گردد. در ۲۸ تیر سال ۱۳۶۷ پیش از عملیات «مرصاد»، هنگام بازگشت از مأموریت بمباران بخشی از تأسیسات کرکوک، مورد اصابت گلوله‌های پدافند هوایی عراق قرار گرفت و به شهادت رسید و پس از سال ها مفقودی، پیکر مطهر این شهید والامقام از طریق مرز قصر شیرین به دامان میهن اسلامی باز می گردد و در مرداد سال ۱۳۸۱ در قم تشییع و در گلزار شهدای علی‌بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد.
 
او در مورد علت پرداختن به این سوژه می گوید: سالیان سال است که درباره دفاع مقدس مستند جنگی می سازم. مجموعه مستند "من علی صیاد شیرازی هستم" و "عبور ناممکن"، "مسیر روشن"، "ایستاده در افق"، "پروازی در آرامش"، "چریک پیر" و "چنگور " را درباره شهید شیرودی به تصویر در آوردم. حال پرواز را دوست داشتم و در مورد خلبانان نیز کار نکرده بودم و این طور بود که سوژه این مستند، شهید "عباس اکبری" شد.
عباس انسان عجیبی بوده است. در ۱۹ سالگی(سال ۱۳۵۱) به استخدام نیروی هوایی درآمده، چند سال بعد برای آموزش های تخصصی خلبانی هواپیمای شکاری به آمریکا اعزام شده، در شروع انقلاب به دلیل تشابه اسمی با فرد دیگری، از ارتش کنار گذاشته می شود. زمانی که جنگ آغاز می شود، او داوطلبانه خود را از پایگاه نوژه معرفی می کند و می گوید دوره‌دیده‌ی خلبانی در آمریکا هستم و به کار جنگ می آیم. اتفاقا یکی از بیشترین ساعات پروازی را در جنگ داشته است. جالب است بدانید در آخرین عملیات پس از اعلام قطعنامه و اتمام جنگ، داوطلبانه به پرواز در می آید؛ با اینکه الزامی وحود نداشته است. شهید اکبری عشق به میهن داشت و برای دفاع از کشور، همه جوره آماده ایثار و جانفشانی بوده و در این راه خستگی نمی شناخته است.
 
 
"عباس اکبری" به گفته همرزمانش نیز انسانی همه‌فن‌حریف بوده است؛ به طوری که بنایی، نجاری، آهنگری، مکانیکی اتومبیل نیز انجام می داده است. از هیچ کمکی به خانواده و دوستان و قوم و خویش مضایقه نمی کرده. با وجود عشق فراوان به پرواز، فکر نمی کرد روزی خلبان شود. تا این که پیش از انقلاب فراخوانی برای طی دوره خلبانی توسط ارتش منتشر می شود. او هم ثبت نام می کند و اتفاقا با یک نمره بسیار بالا پذیرفته می شود. حتی در طی دوره آموزش خلبانی، هواپیمای f4 را انتخاب می کند که جزء بزرگ‌ترین هواپیماها و تنها هواپیمایی‌ست که در تمامی موقعیت های آب و هوایی می تواند آن هم خیلی سریع به پرواز در بیاید. انتخابش از همان آغاز نیز هدایت هواپیمای اف ۴ بوده است.
 
این کارگردان در مورد جای خالی چنین فیلم هایی می گوید: حس می کنم شرایط ساخت فیلم مستند سخت شده است؛ به طوری که با پراید به جنگ بنز و بی.ام.و می رویم. ساخت مستند جنگی بسیار سخت شده است. من مشکلات بسیار زیادی هنگام ساخت این اثر جنگی داشتم. تصور کنید به هواپیمای f4 برای بازسازی صحنه ها دسترسی نداشتم و مگر چقدر می توانستم از تصاویر آرشیوی استفاده کنم. شهید اکبری هواپیمای «اف 4» سوار می‌شد و ما برای فیلم مستند نیاز به این هواپیما داشتیم؛ اما وقتی به آشیانه هواپیماها وارد شدیم، هواپیمای مورد نظر ما وجود نداشت و ناامید بودیم تا این که با پیرمردی در آنجا روبرو شدیم که از ما پرسید دنبال چه چیزی هستید. به او گفتیم هواپیمای اف 4 می‌خواهیم تا برای فیلم مستند شهید اکبری استفاده کنیم. او در پاسخ به ما گفت «شهید اکبری آخرین شهید ما بود و او را می‌شناسم. یک فروند اف 4 درحال بازسازی بوده که امروز کار بازسازی تکمیل شده است و من هماهنگی لازم را انجام می‌دهم و شما را به کارگاه بازسازی می‌برم».
 
وی ویژگی های ساختاری و محتوایی این اثر که می تواند توسط هیئت داوران دیده شود، چنین تشریح می کند: من در این فیلم بر زمینه زندگانی شهید "عباس اکبری"، تمامی عملیات های نیروی هوایی را روایت نمودم. داستان فیلم نیز از آنجا شروع می شود که امام قطعنامه را پذیرفته است و از نظر همه جنگ تمام شده است. حتی پدر و مادر همسر شهید "عباس اکبری" به او می گویند جنگ تمام شده است و باید میوه فروش شوید! و به فکر شغل دیگری باشید. در این مرحله، "عباس اکبری" از خانه می رود و شب آخر در آشیانه هواپیما با خود خلوتی می کند و با خود سبک سنگین می کند که عملیات کرکوک را انجام بدهد یا ندهد. اینجا ما کل انقلاب و تصمیم همافران و جنگ و عملیات های نیروی هوایی را تا لحظه آخر در یک فلاش‌بک، از ذهن "عباس اکبری" می بینیم که چه تصمیمی می گیرد. چرا که در آن مقطع ۲ فرزند با نام های آرمان و آرزو داشته است. آرمان در حال حاضر خلبان هواپیمایی ماهان است. "عباس اکبری" در حقیقت از آرمان و آرزوی خود به خاطر آرمان و آرزوی والاتری می گذرد.
 
 
امامی می گوید: صدام هیج وقت فکر نمی کرد که خلبانان نیروی هوایی ایران چنین جواب او را در آسمان ها بدهند. در پاسخ به حمله هوایی ارتش بعث به مراکز مختلف ایران اسلامی، در عملیات کمان ۹۹، بیش از ۱۴۰ فرونده جنگنده ایرانی، ۱۵ پایگاه، فرودگاه و آشیانه نظامی عراق را بمباران کردند تا حساب کار دست صدام بیاید که با چه ملت و کشوری طرف است. در ادامه مستند، البته اشاره ای نیز به عملیات معروف اچ ۳ می شود.
از تصاویر آرشیوی مبارزات انقلابی همافران ارتش و البته تصاویر و فیلم های مستند به جای‌مانده از عملیات های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس استفاده شد. بازسازی تصویری حضور فرزند شهید در آشیانه هواپیمای شکاری و تأکید همسر ایشان بر این که عاشق پرواز و خدمت به میهن از طریق خلبانی و دفاع از کشور بود و دخترش که می گوید پدرم برای همیشه سند افتخار زندگی من است، از دیگر بخش های مستند "سر به هوا" به شمار می رود. به این ترتیب قصه گویی ما باید دیده شود. ما اتفاقی تخصصی هم‌چون پرواز را با زبان ساده بیان سینمایی برای عموم مردم روایت کلاسیک و همه فهم نمودیم. مکان تصویربرداری، پادگان نوژه همدان و آشیانه مهرآباد، موقعیت های روستایی و خانه ای سازمانی بازسازی شده بود.
 
وی در مورد چالش های زمان ساخت این فیلم می گوید: این که باید سواد خودم را در خصوص پرواز، خلبانی و عملیات ها به حدی از استاندارد می رساندم بسیار سخت بود. در مورد نیروی زمینی و عملیات ها و رزمندگان نسبت به نیروی هوایی، اطلاعات در دسترس‌تر می باشد.

کارگردان در مورد کمبودهای سینمای کوتاه اظهار می دارد: مستندسازها در کشور بسیار قشر ضعیفی شده اند؛ به نحوی که وقتی از جشنواره سینمایی و داستانی به جشنواره مستند می آیید، این ظاهر آدم ها و درد و دل ها را حس می کنید. کارگاه هایی که برگزار می شود بسیار خوب است. شهید آوینی به مستند ما فراوان کمک کرده است، در عین حال باید ساخت مستند در دنیای جدید و نتفلیکس و بی بی سی و هزینه هایی که برای دنیای مستند می کنند و جواب هم گرفته اند را در نظر داشته باشیم. من به جرات می گویم در آمریکا جایگاه یک مستندساز از یک فیلمساز بالاتر است. مستند ساز را با سواد و با یک دنیای برتر می بینند که با پژوهش و علم حرف می زند. مستندساز را فیلسوف می دانند که از جایگاه والایی برخوردار است و حرف برای گفتن دارد.

 
ببینید در نتفلیکس چه هزینه ای برای مستند می کنند و آن را با نگاه در کشورمان به ساخت آثار مستند مقایسه کنید که گاه تا ۴ سال از عمر زندگی مستند ساز را به خود اختصاص می دهد در حال که همگان تصور می کنند با استفاده از تصاویر آرشیوی و چند مصاحبه فیلم مستند ساخته می شود. این در حالی است که آفیش و ضبط یک فیلم سینمایی ۴۰ روز زمان می برد.
 
کارگردان «سربه هوا» در مورد برگزاری جشنواره بین المللی سینما حقیقت و تاثیر آن بر فیلمسازان جوان اعتقاد دارد: حضور در جشنواره سینما حقیقت آرزوی هر مستندسازی‌ست و خدا را شکر که چنین محلی برای عرضه و دیده‌شدن مستندها هست. اگر حمایت ها صورت گیرد، مستندسازان به سمت سینمای بلند داستانی نمی روند و سینمای مستند را پله نمی کنند. در پخش آنلاین نیز دسترسی برای همه راحت‌تر است.
 
این کارگردان درباره جرأت در فیلم‌سازی و گشایش در ممیزی نیز معتقد است: بحث مالی تا جایی کمک می کند اما کار دلی و نبود ممیزی ها خیلی ثمربخش است. دست را باز بگذارند و مستندسازها را ببینند که خیلی اتفاقات مثبتی می افتد.
 
این فیلمساز درباره جایگاه پژوهش در جامعه و مدیریت کلان کشور، همچنین تغییر نگاه مسئولین به سینمای مستند با نگاه روزآمد و مخاطب‌محور نیز معتقد است که خیلی می تواند تاثیر داشته باشد؛ وقتی ببینند مستند چقدر خودمانی موضوعات را می شکافد و پذیرش حقایق از سوی مخاطب در فیلم مستند بسیار بیشتر از سینمای داستانی است. حتی یک پیرزن در روستایی دورافتاده نیز سینمای مستند را می فهمد. این سرمایه های میلیاردی به جای این که صرف ساخت آثار سینمایی بی مخاطب شود اگر با مبالغ بسیار کمتر به تولید فیلم های مستند بیانجامد، نتیجه بخش است.
 
وی تاکید می کند: من ورودی اولین دوره انیمیشن در کشور دانشگاه هنر شیراز هستم. تخصصی در ایران برای آموزش سینمای مستند وجود ندارد و نزدیک‌ترین جا به شما شناخت دوربین و سینما و نرم افزار می شود. حتی معنای مستند واریته، مستند بازسازی، مستند داستانی و گزارشی را نمی دانند. تفاوت فیلم و مستند هنوز تمیز داده نمی شود. ما ۵ شاخه مستند داریم که آموزش داده نمی شود. این تعداد کلاس بازیگری داریم و در مقابل شاید یک کلاس مستند سازی داشته باشیم. دکوپاژ در سینمای مستند با دکوپاژ در سبنمای داستانی متفاوت است. خیلی وقت ها فیلم های مستند بر سر تدوین و در لحظه ساخته می شود.
 
این فیلمساز جوان درباره تدوین نظام جامع دستمزدها می گوید: هیچ چارچوبی برای این مسئله، تدوین نشده است. هزینه اجاره دوربین بسیار بالا رفته است. هزینه تدوین در سینمای مستند که ۲ سال از عمر و معیشتِ تدوین‌گر را به خود اختصاص می دهد و تفاوت دارد با تدوین ۲ ماهه‌ی یک اثر سینمایی، بسیار متفاوت است و شما جگونه می خواهید به این مونتور که باید گذران زندگی داشته باشد دستمزد پرداخت کنید.
تمام ارگان ها و کارخانه ها یک رسالت اجتماعی همچون فرهنگ سازی دارند و می توانند پای ساخت فیلم مستند بیایند. یک کارخانه در فلان منطقه به محیط زیست اطراف خود آسیب می زند، خب حال بیاید و وظیفه اجتماعی را در قبال مردم آن منطقه جبران کند. تنها مرکز گسترش نمی تواند جوابگوی همه باشد. برای نمایش فیلم های مستند باید یک سالن و پردیس سینمایی در نظر بگیرند. فیلم های داستانی و سینمایی محدودیت اکران دارند و حال این که بخواهیم در میان پخش این آثار در گروه هنر و تجربه به نمایش آثار مستند هم بپردازیم سخت است. فیلم مستند "کاپیتان من" نشان داد که فیلم مستند هم می تواند بفروشد و سوپراستاری چون بهرام رادان نیز پای کار بیاید. همان طور که آن سوی دنیا "براد پیت" یک فیلم مستند را از میانه پیش می برد، اینجا نیز سوپراستار ها می توانند به یاری سینمای مستند بیایند. حتی شبکه نمایش خانگی هم می تواند به کمک سینمای مستند بیاید.
 
امامی با اشاره به اهمیت مخاطب می گوید: فقط برای مردم فیلم می سازم. نوجوانان و جوانان باید بدانند که شخصیتی همچون شهید "عباس اکبری" که نفر اول دوره آموزشی خلبانی در آمریکا بود و می توانست آنجا بماند اما برگشت. میهن‌پرست و وطن‌پرست بود و به این آب و خاک عرق میهن پرستانه داشت. ما به انسان هایی که بی‌ادعا از جانشان گذشتند، به امثال "فلاحی" و "حسین قجه ای" نیاز داریم. من خودم فرزند دارم. خیلی سخت است که همچون "عباس اکبری" به فرزندان ۳ و ۴ ساله ات نگاه کنی، بدانی که اگر بروی، هرگز باز نمی گردی؛ اما برای یک ارزش بالاتر بروی.
 
 
این کارگردان جوان مستندساز در بخش پایانی صحبت های خود به  علاقه‌مندان ساخت فیلم مستند توصیه می کند: در قدم نخست بحث فنی و تکنیکی را یاد بگیرند. حال، وارد شدن به این میدان کار سختی نیست و هر کاراکتری در کشور می تواند هم مستندساز و هم سوژه یک فیلم مستند باشد. من تخصص خودم را که انیمیشن است به حوزه مستند وارد کردم. "سر به هوا" بسیار روایت ساده و روانی دارد که تکه تکه نیست. نقطه شروع، نقطه اوج و نقطه پایان دارد. من روی اصول و چارچوب فیلم می سازم. به لحاظ فنی نیز سعی داشتم از تجهیزات به‌روز، حتی با چند دوربین به سر صحنه رفتم. از دوستان می خواهم کمی حرفه ای‌تر به ساخت فیلم مستند نگاه کنند.
 
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت»؛ 27 آذرماه تا 2 دی‌ماه 1402 به دبیری محمد حمیدی مقدم در پردیس چارسو در حال برگزاری است.

| گزارش و گفت و گو از تورج اردشیری‌نیا

| عکس از الهام‌سادات روئین‌تن

منبع: فاش نیوز
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi